وقت تنگ است و زمان کوتاه ...

ساخت وبلاگ

زندگی با همه ی فراز و نشیبهاش در جریانه ... 

کمی بیش از یک سال دیگه نسل ما، وارد قرن چهاردهم میشه ... 

به این ترتیب اونهایی که تا اونموقع دوام بیارن و زنده بمونند، سالهایی از دو قرن و دو هزاره رو به چشم خودشون دیدند ... 

سالهایی پر از ماجرا و قصه ... 

چیزی که وقتی بچه بودیم فقط مال کتابها بود ... مال آدمهایی که فکر می کردیم واقعیت ندارند ... 

اما الان تقریبا هر کدوم ما، یکی از شخصیتهای همون قصه هاییم ... قصه هایی که شاید هیچوقت روی هیچ کاغذی نوشته نشن ... اما در ذهن تک تک ذرات هستی می مونند تا شاید چیزی به خرد جمعی کائنات اضافه کنند ... 

ما قصه هایی هستیم که باد نسل به نسل ما رو توی گوش تمام درختها و گلها و حیوونا و آدما و فصول بعد از ما آواز می خونه ... 

ما بخشی از گروه کُر هستی خواهیم شد که هر کدوممون جایی آواز می شیم و به گوش آیندگان می رسیم ... و آنچه درون ما بوده، از عشق، خواستن، درد، رنج، ترس، اضطراب، آرامش، شادی و هر آنچه تجربه کردیم، با همه ی هستی در میون گذاشته میشه و همه ی جهان با ما در تجربه هامون شریک میشن ... همینطور که ما از تمام تجارب گذشتگانمون سهمی بردیم ... 

____________________________________________________________

جهان!

این روزهای طوفانی

کمی هم به ساز من برقص ... 

لبخند آرام نگاهش را

- اینجا و اکنون -

به قایق جانم لنگر کن! 

وقت تنگ است و زمان کوتاه ...

و کسی نمی داند پاهای این قصه

در کدام پس کوچه ی نزدیک

به بن بست خواهد رسید ... 

 

#لاله_برومندی

 

 

قلب چوپون فکر نی بود ......
ما را در سایت قلب چوپون فکر نی بود ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 123 تاريخ : جمعه 8 فروردين 1399 ساعت: 19:16