چشم در چشم بهار ...

ساخت وبلاگ

پيازهاي نرگس، اواسط پاييز جوونه ميزنند و اواخر پاييز تا اوايل زمستون يواش يواش گل ميدن و نيمه هاي زمستون عطر و بو و زيبايي بي نظيرشون، يه بهشت زيبا توي قلبِ زمستون ميسازه.

اواخر زمستون با شكستن يخ هوا، گلها يواش يواش رو به افول ميرن و كم كم مي ميرن و بوته ها با جوونه زدن درختها و اومدن بهار، رو به زردي ميذارن ... 

زندگي هم همينه ... فصل هر آدمي براي شكوفايي لزوما بهار زندگي ش نيست ... 

_____________________________________________________________

قديمترها وقتهايي كه ماموريتمون توي بيمارستانها بود و مجبور بوديم توي فضاي بيمارستان گشت بزنيم و مشكلات رو رصد كنيم، هميشه با خودم خدا رو شكر مي كردم كه ما مجبور نيستيم توي چنين فضايي كار كنيم ... 

الان اين روزها محيط اداره رو كه دارن با ساولون و وايتكس ضدعفوني مي كنند، محيط اداره ي ما هم چيزي شبيه بيمارستان شده ... 

باز هم ميگم ... خدا به كادر بيمارستاني هميشه توان و قوت و صبر بده .... واقعا كارشون از هر لحاظ سخته ... چه جسمي چه رواني ... 

_____________________________________________________________

كرونا، شهاب سنگ و هر چيز ديگري كه در اين دنيا تغيير ايجاد مي كنه رو ميشه به چشم ديگري هم نگاه كرد ... به چشم موهبتي كه خيلي چيزها رو ميشه ازش ياد گرفت ... 

يكي از اونها پاس داشتن روزمرگي ها و نعمات معمولي زندگي هامونه كه از بس بهشون عادت كرده بوديم خيليامون نمي ديديمشون و هرگز بابتشون سپاسگزار نبوديم ... 

هر وقت ياد گرفتيم كوچكترين چيزهامون رو به ديده ي شگفتي و سپاس و شادي از زندگي دريافت كنيم، كمترين پاداشي كه از اين رويه دريافت مي كنيم جريانِ شادي هميشگي و دائمي ما خواهد بود.

_____________________________________________________________

در همه ي جهان، خطاي انساني وجود داره.

در همه ي جهان سياستهاي كثيف، دروغ، فساد و ... وجود داره.

در تمام جهان بي فرهنگي در مقابل فرهنگي كه ميخواد خودش رو غالب كنه وجود داره.

هيچ جا مدينه ي فاضله نيست و هيچ تفكري هم صد در صد و لزوما هميشه درست نيست.

زيباترين نگاه رو در نگاه فارغ از تعصب ديدم و ديدگاه متعصبانه بيش از هر چيزي در دنيا برام آزاردهنده ست - حتي اگر خودم بهش قائل باشم.

و براي هزارمين بار بيش از هر چيزي، مردم يه سرزمين رو در عقب موندگي اون سرزمين دخيل مي بينم. فارغ از دولتمردان و فارغ از قوانين كه به قول خداوندم: تا امتي نخواد كه تغييري كنه، هيچ تحولي هم در وضع و احوالش رخ نميده. 

فرقي هم نمي كنه كه اين مردم كجاي جغرافيا پخش يا متمركز باشن. چون از بين كساني كه از اين خاك و جغرافيا هم كوچ كردن، هنوز كم نيستند آدمهاي جهت گرايي كه هر بار به يه سمت و سوي فارغ از تفكر سليم ميل مي كنند - صرف اينكه فرهيخته مآباني به اون سمت گرايش داشتند يا اكثريت قريب به اتفاق از اون سمت و سو و ايده استقبال كردند ... 

با اينحال هنوز هم به ضرس قاطع ايمان دارم كه روندگان راه حقيقت، بسيار اندكند ... 

و صف نشينان، نوعا سرگشتگانند، به بياني شايد همون الضالين ... 

بادا كه چشمها و قلبها و گوشها و زبانمون به دنبال حقيقت باشه نه لقلقه هاي ذهن و زبان ...

___________________________________________________________

و بهاري كه چندين روزه فارغ از همه ي ترسها و نگراني هاي بشر، با حوصله و طمأنينه داره نقش ميزنه و رنگ مي پاشه و درختها رو قلقلك ميده تا بيدار بشن و سور و سات نو شدن رو فراهم كنند ... 

نو شدن فقط بسته به مراسم ما نيست كه حالا با منتفي شدنش، زندگي ما هم از شادي خالي بشه. 

 نو شدن بايد در نگاه ما باشه ... 

در شگفتي و شادي ما از رسيدن بهار ... باز شدن يك غنچه ... چه چه مستانه ي بلبل، و ديدن و گرامي داشتن تك تك زيبايي هايي كه بي دريغ به ما و لحظات بودنمون ارزاني ميشه .... 

 

 

قلب چوپون فکر نی بود ......
ما را در سایت قلب چوپون فکر نی بود ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 119 تاريخ : جمعه 8 فروردين 1399 ساعت: 19:16