آخرین مطالب
امکانات وب
یه وقتایی آدمای مقابل ما کارای ناخواسته ی دلنچسبی در حق ما می کنند که اغلب حرص ما در میاد و ممکنه خیلی زود هم به قضاوت کشیده بشیم ... اما خیلی وقتا این کارای در ظاهر ناخوشایند، حلقه هایی از زنجیر یک سلسله از اتفاقات پیاپی هستند که در نهایت برآیند مثبتی برای ما و زندگی مون دارند ...
چقدر خوب اگر یاد بگیریم اینو بارها و بارها تمرین کنیم که به جای قضاوت و مقدم بر هر کاری، تماشا کنیم آنچه رو که برامون پیش میاد ...
_____________________________________________________________
از تابستون که درای اتاق رو باز گذاشته بودم، تا حالا، یه سوسک نیمه قهوه ای نیمه طلایی - از اون امریکایی های بزرگ جثه - اومده توی اتاقم و با من هم خونه شده ... 
روزا ازش خبری نیست ... شب که میشه کارش اینه که دور تا دور اتاق توی یه مسیر تقریبا ثابت هی چند دوری می گرده و قولنج خستگیهای روزش رو می شکنه ... من خیلی وقتا با چند تا ضربه سر راه مسیرش موج صوتی مینداختم و اونم به محض دریافت موج، راهشو تا حد امکان از سمت من کج می کرد ... 
یه چند وقتی بود ندیده بودمش ...
دیشب دوباره دیدمش ...
هرچند موج ضربه هامو به مراتب دیرتر می گرفت و این یعنی اون پیرتر شده و کمی به انتها نزدیکتر ... 
اما من بهرحال واقعا احساس کردم یه دوست قدیمی رو دیدم ... از دیدنش به همین اندازه خوشحال شدم ... 
کی می دونه؟ شاید وقتی بتونی همه ی اجزاء جهان رو فارغ از تعاریف و پیش داوری دوست داشته باشی، یک قدم به یکی شدن با جهان و عشق جاری در اون نزدیکتر شدی ... 
_____________________________________________________________
گاهی مرهم یه زخمایی فقط دست همون آدمیه که اون زخم رو بهت میزنه ...
اگه همه ی آدمای دنیا هم جمع بشن که التیامت بدن، نمی تونند ... نه تا وقتی اون آدم نیست و مرهم رو با خودش نمیاره .... 
_____________________________________________________________
اصالت یعنی توی هر راهی که انتخاب می کنی و قدم میذاری، به تمامی خودت باشی ...
همین!
قلب چوپون فکر نی بود ......
برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 110