الگوهای غالب در وجود موجودات زنده تا یه زمانی توی اونها شکل می گیره ... و بعد از اون عمدتا زندگی برای اکثریت اونها میشه حلقه های تکراری از اون الگوهای از پیش شکل گرفته و ماجراها میشن اتفاقاتی حول اون الگوها و به مرکزیتشون ...
شکستن ساختار الگوها بسیار دردناکه چون این الگوها عمدتا بر مبنای خاطراتی که با اولین تجربه های بودن، موجودیت و هویت اون موجودات در هم تنیده شده، بنا شدند و شکل گرفتند و از بین بردن این الگوها علاوه بر اینکه به شکل اجتناب ناپذیری با درد و رنج همراه هست، همچنین مستلزم جایگزینی اتفاقات مناسبی هست که قابلیت الگوسازی مجدد رو هم داشته باشند ... چرا که یه موجود زمینی برای ارتباط با جهان اطرافش نیازمند هویته و این هویت در ذات خودش نیازمند ساختار و قالب و روندِ معنادار ... و برای همین، این روند جایگزینی الگوها بسیار هزینه بر هست ... و البته که رشد و بالندگی همیشه مستلزم صرف هزینه های بعضا دردآور هست ... اما شاید اگر اون سالهای اولیه ی بودن و حیات جدی گرفته بشن و پایه گذاری ساختار وجودی یک موجود هوشمند با حساسیت و ملاحظه انجام بشه، سالهای بعدی زندگی بیش از اینکه صرف در هم کوبیدن و دوباره ساختن فرد بشه، صرف بهبود و گسترش الگوهای درست پایه گذاری شده ای بشه که مو به موی اجزای اون با دقت و ملاحظه انتخاب شدند.
گرچه که هیچ چیز بی نقصی در این جهان وجود نداره اما مخلص کلام اینکه خشت اول رو نباید کج گذاشت ...
________________________________________________________________________________________
گرچه که کلا خوبم اما پاک خوابِ خوابم ... دلم میخواد یه حجم وسیعی از خوابِ بدون دغدغه داشته باشم ... خوابی که توش ساعت بیداری م رو خود بدنم انتخاب کنه نه شرایط کاری م ...
نمی دونم بهار چی میشه که اینقدر خواب آلودگی میاره با خودش ... شاید هم اونقدر انرژی خوشایند و آرام بخش طبیعت بالا میره که ناخودآگاه آدم رو ریلکس می کنه و به وادی خواب می کشونه ...
بهرحال بهاره و من هنوووووز خوشحالی بهارِ تازه زاد رو دارم مزه مزه می کنم و لذت می برم ...
بوی بهارِ امسال، خیلی برام نزدیک به بوی بهارهای بچگی هست ...
بادا که سال خوب و زیبایی برای همه باشه انشالله
قلب چوپون فکر نی بود ......برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 6