نشستیم دور همدیگه و دلخوریا رو بازم ریختیم روی دایره ...
از این قصه پریدیم روی قصه ی دیگه و همینطور الی الابد ...
خسته و کلافه و بی هیچ نتیجه ای از این همه حرف و حدیث، خوب که به ته همه چیز نگاه می کردیم فقط حجم دلخوریامون بیشتر و بیشتر شده بود ...
حرف حرف میاره و اغلب بیشتر از آرامش منجر به دردسر و دلخوری میشه ... واقعا سخت میشه پیدا کرد آدمهایی رو که حرفاتو عینا اونطوری که تو بیانشون می کنی، درک کنند ...
و ازونجایی که سری که درد نمی کنه رو دستمال نمی بندند، شاید بهترین کار اینه که احساسات و تفکراتت رو توی یه صندوقچه ای در اعماق وجود خودت قایم کنی و نذاری بیان سر زبون ... و جز نیازهای حیاتی از چیز دیگه ای حرف نزنی ...
____________________________________________________
توی دنیا همیشه باید یه جای قابل اطمینان داشته باشی که بتونی روش بایستی و دیواری که بتونی بهش تکیه کنی و دلیلی برای بودن و ادامه ...
و الا که چی می تونه آدمو سنجاق کنه به جایی که اساسا همه چیزش تعلیقه ؟ ...
____________________________________________________
تغییر میخوام ...
یه تغییر خوب همه جانبه !
نوشته شده توسط نسیم | لینک ثابت |
قلب چوپون فکر نی بود ......
ما را در سایت قلب چوپون فکر نی بود ... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 154 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 16:53