نرگس زار خونه ...

ساخت وبلاگ
گلهای نرگس باغچه در اومدند ... باغچه ی سمت راست بیشتر از سمت چپ ... 

امسال کسی برای نرگس ها چندان ذوق نکرده - البته تا الان - اما گلهای نرگس شکفتند و به رسم آنچه در ذاتشون هست دارن زیبایی و عطر خوش رو توی فضای اطرافشون - به قدر وسع - پراکنده می کنند ... 

عمرشون کوتاهه، شاید کسی ذوق تماشا نداشته باشه براشون، معلوم نیست چرا به روی دنیا چشم باز می کنند، اما هیچ کدوم اینها باعث نمیشه ذره ای از آنچه در درونشون برای عرضه دارن، کاسته بشه ... 

همه ی اجزاء طبیعت سعی می کنند بهترینِ آنچه در وجودشون به ودیعه سپرده شده رو به جهان عرضه کنند ... بی کم و کاست، بی حسابگری و خسّت، بی هیچ سودایی و توقعی ... چرا که اونا تمام چیزی رو که باید، از قبل به فراخور نقش و موجودیتشون، به کمالدریافت کردند. 

بادا که ما هم جزئی از طبیعت باشیم ... 

_______________________________________________

همکارم میگه تو همه چیز رو بر اساس تجربه هات به قانون تبدیل می کنی ... 

شاید ... شاید هم نه ... 

هرچند چیزی که این بین ارتباطات منو با اونا دچار خلل می کنه اینه که متوجه نیستند که من اگه از چیزی با قطعیت و جدیت - البته خودم کاملا آگاهم که این جدیت و قطعیت کاملا مقطعی هستند - یاد می کنم، علی الخصوص اگه بر اساس تجربیات خودم باشه، دارم با دیگران در میونش میذارم تا منظر خودم رو اعلام کنم نه اینکه منظر خودم رو تحمیل کنم ... همینطور که مشتاقم منظر دیگران رو بر اساس تجاربشون بدونم تا شاید قطعه ی جدیدی از پازل ذهنی م از دنیا رو بتونم پیدا کنم و این تصویر رو کامل تر کنم ... 

من اگر از تجاربم می گم، در حقیقت دارم قطعاتی که پیدا کردم رو به اونا میدم که شاید بتونند ازش در ساختن تصویر ذهنی شون استفاده کنند ... هرگز نمیخوام اونا شبیه من به قطعات پازل نگاه کنند یا ازش استفاده کنند ... اما به این امید اینکار رو می کنم که شاید تجربه ی من بتونه سرنخ ذهنی خوبی برای طی مسیر شخصیِ دیگری باشه.... مگر ما از قصه ها چطور استفاده می کنیم؟ 

بر خلاف کسانی که فکر می کنند زندگی یه تجربه ی کاملا فردی و شخصیه، من فکر می کنم بخش عظیمی از زندگی در کنش ها و برهم کنش ها و ارتباطات بین فردی و بین موضوعی معنا پیدا می کنه ... 

بعضی ها به این میگن خرد جمعی، من چندان به اسمی که میشه براش گذاشت کاری ندارم، اما تصور من اینه که در عین اینکه تجارب فردی هر فرد، منحصر به فرده اما اثرش می تونه راهی برای ساختن تجارب فردی منحصر بفرد آدم دیگری باشه ... 

_______________________________________________

باری 

دل در این برهوت ... 

نوشته شده توسط نسیم  | لینک ثابت |
قلب چوپون فکر نی بود ......
ما را در سایت قلب چوپون فکر نی بود ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 173 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 9:50