سهمی از آرامش ...

بابت حضور خدایی که هست و حواسش به همه ی بنده هاش هست ممنونم ... 

ممنونم که آدمها پیامبرند و حرفهای خدا رو برای هم می برند ... 

ممنونم که افتخار و فرصت اینو داشتم که یا بار دیگه طلوع خورشید رو ببینم و ناخودآگاه لبخند بشم و حالم خوب بشه و یخ تمام دلخوریها و گلایه های شب گذشته با اولین تلالو خورشید آب بشه و بخار شه و محو بشه بره به ناکجاآباد ...

ممنونم که هستی خدای عاشق مهربون ...

---

گاهی باید آدما رو توی بحبوبه ی نیاز رها کنی تا بدونند همیشه نمیشه با بی برنامگی طی کرد و بار همه چیز رو روی دوش بقیه انداخت.

اینکه همیشه بخوای چاله و چوله های دیگران رو پر کنی نه لطفه نه محبت ... فقط باعث میشی اونا به باری به هرجهت بودن و لاابالی گری عادت کنند و بار روی دوش تو روز به روز سنگین تر بشه ...

لطف و محبت باید طوری باشه که نه زندگی تو مختل بشه نه زمام زندگی یه آدم دیگه از دستش خارج بشه ... 

---

منفی بودن آدمو به قهقرا می کشه ... 

هر کی میخواد تا خود خود جهنم بره بسم ا...

---

حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است

از بهر معیشت مکن اندیشه ی باطل ...

قلب چوپون فکر نی بود ......