بی قراری های شبانه ...

ساخت وبلاگ
الان دو هفته ست که خونه رنگ بی بی رو به خودش ندیده ... 

و فردا صبح ساعت 7.40 دقیقه ی صبح، درست یک هفته ست که بی بی برای همیشه از این دنیا رفته ... 

من اشک ندارم ... 

بغض هم ندارم ... 

همه چیز به نظرم یه قصه ی عجیب میاد ... 

مردن خیلی ساده تر از چیزی بود که فکر می کردم ... 

ساده تر از چیزی که فکر می کردم همه چیز تبدیل به قصه شد ... انگار بی بی هیچوقت نبود و همیشه یه قصه بود ... 

نبودنش ساده تر از چیزی که فکر می کردم توی فضای خونه حل شد ... 

من عمیقا عاشقش بودم ... و این عشق یکی از صادقانه ترین احساساتی بود که توی همه ی عمرم تجربه ش کردم ... یه جریان عمیق و مداوم ... رد و بدل یه عشق بی توقع و در عین حال دوطرفه ... 

بی بی واقعا گنجینه ی بزرگ من بود ... یه موجود سرتاسر عشق و غالبا مثبت ... وجودش پر از برکت بود ... همه ی وجودش پر از مهربانی بود ... و حالا نیست ... و همه ی ما و من - به شخصه - چیز عظیمی رو از دست دادیم و من طبعا باید خیلی داغدیده باشم اما نیستم ... این پارادوکس برای من برای درک شدن، واقعا به زمان احتیاج داره ... به یه زمان کافی ... تا من با خودم کنار بیام ... تا بفهمم واقعا چی داره در من می گذره با این ماجرا ... این آرامشی که توی وجود من به همراه رضایت موج می زنه برای خودم عجیبه ... و بعضا با تجربیات پیشین من همخوانی نداره. 

شاید هم البته همین درسته ... 

همین که من اونقدر از وجود اون بهره مند بودم و اونقدر صادقانه و عمیق و از صمیم قلب دوستش داشتم ( و متقابلا اون هم ) که همه چیز در جای خودش درست به انجام رسید ... گرچه همیشه قدری حسرت هست اما بهرحال درباره ی او این حسرت - از هر لحاظ و مخصوصا درباره ی چیزهایی که منحصرا به من و خودش مربوط می شد-  کمترین میزان ممکن بود .... 

شاید همین درسته ... که حالا که اون باید در این نقطه به قصه تبدیل می شد، من هم این ماجرا رو راحت پذیرفتم و حالا در این شکل از بودن، از قصه های بی بی با عشق یاد می کنم ... 

نمی دونم ... 

فقط می دونم که باید اینها رو اینجا می نوشتم تا به جا بمونه و بعد بتونم مرورش کنم ... 

شاید بعدها بهتر بتونم این روزها رو تحلیل کنم و درباره ی احساسم بنویسم ... 

___________________________________________________

دلتنگی های آدمی را ... 

نوشته شده توسط نسیم  | لینک ثابت |
قلب چوپون فکر نی بود ......
ما را در سایت قلب چوپون فکر نی بود ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 17:20