به اندازه ی این عمر بگذشته ...

ساخت وبلاگ
تا حوالی دو یا سه سال پیش همیشه چیزی رو که درون خودم می دیدم یه دختر بیست و سه چهار ساله بود که توی حوالی همون سن و سال انرژی هاش لوپ می خورد ... اما تقریبا از یک سال پیش به این طرف دارم بطور نمایی احساس خستگی می کنم ... این خستگی بیشتر ابعاد جسمانی داره تا روحی ... و با اینکه روحا انرژی زیادی در وجودم حس می کنم اما احساس می کنم جسمم به اندازه ی قبل تمایل و توان دنبال کردن روحم رو نداره ... 

خستگی های من داره به اندازه ی حجمی که زمان بر من گذشته نزدیک میشه ... و این شاید شروع پا به سن گذاشتن باشه ... حتی اگر در شمای ظاهری جسم من هنوز این امر خیلی مشهود نباشه ... 

هنوز دوست ندارم چیزی درباره ی تمایل به اتمام بنویسم ... چون هنوز چندتایی کار هست که دوست دارم به انجام نیکو برسن ... چندتایی کار که می دونم تا ابد براشون فرصت ندارم ... چندتایی کار که شاید دین من به این زندگی و دنیایی که بخشی از اون سهم من شده، رو بتونند ادا کنند ... 

امیدوارم در انتها چیزهای خوب و مفیدی از من در این دنیا باقی بمونه که حال دنیا رو قدری بهتر کنه ...  

نوشته شده توسط نسیم  | لینک ثابت |
قلب چوپون فکر نی بود ......
ما را در سایت قلب چوپون فکر نی بود ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 195 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 17:20