کودک درون ...

ساخت وبلاگ
به خاطر ازدواج دو تا از بچه های اداره با هم بحث ازدواج این روزها بین مجردهای اداره ی ما یکمی پررنگ و داغ شده ... 

طی صحبتهایی که راجع به دغدغه هامون داشتیم دوستم داشت می گفت که این روزا توی ازدواج بحث بچه دیگه برای خیلی ها چندان جایگاهی نداره ... بر خلاف من که قویا معتقدم یکی از اهداف مهم ازدواج - اقلا برای من - همون بچه ست که شاید اگر این موضوع نباشه ازدواج جایگاه چندان جدی و مهمی توی زندگی من نداشته و نداره ... به شوخی به دوستم گفتم خوشایندترین بخش این قصه برای من اینه که بالاخره می تونم با کودک درونم از نزدیک و در جهان بیرونی ملاقات کنم !!! ( گمونم عاشقش بشم البته عشقی که خالی از حرص خوردن هم نیست احتمالا! ) 

ولی فارغ از همه ی حرف و حدیث ها و شوخی و جدی ها من معتقدم یکی از بزرگترین موهبتهای جهان برای یک زن، توان زایش و جان بخشیدن به موجودی با اعتبار انسانه!

و البته معتقد نیستم که یک زن فقط با زایش یه بچه، شایسته ی دریافت لقب مادر میشه ... چه بسا زنهایی که بچه ای رو به دنیا میارن و بویی از مادری نبردند و چه بسا زنهایی که بچه هایی رو مادرانه زیر پر و بال می گیرند که مادر بیولوژیک اونا نیستند ... 

خلاصه که خوبه که توی سال 96 خبرهای خوب از گوشه و کنار شنیده میشه ... امیدوارم تا باشه خبرهای شادی و عروسی و تولد و ... باشه 

___________________________________________

دیدم یه شب تو برکه ی خواب 

دستای تو آیینه و آب

پروانه ها رو شونه ی تو

خورشید و ماه همخونه ی تو

تو قلبمون بارون گرفت

شهر رو به هم زدیم 

تا اونور رنگین کمون 

با هم قدم زدیم ... 

تو چشم من شیرین تره 

خوابِ تو از بیداریام

باید تو رو پیدا کنم 

تعبیرِ رویاهام ... 

ترانه ی یادداشتها

ترانه سرا: علیرضا بدیع

خواننده : حجت افشارزاده

نوشته شده توسط نسیم  | لینک ثابت |

قلب چوپون فکر نی بود ......
ما را در سایت قلب چوپون فکر نی بود ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 137 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30