چایت را گرم بنوش ...

ساخت وبلاگ
صبح اول صبح، بابای اداره برامون سهم آب جوش هامون رو میذاره، فلاسکها رو میاره، آشپزخونه رو مهیای صبحانه می کنه و حالا دیگه هرکی هرطور دلش خواست میشینه پای صبحونه ش ...

عادت روزانه ی من این شده که در یک حرکت ربات وار لیوانم رو بر میدارم یکمی از آب جوش فلاسک رو توش خالی می کنم. در فلاسک رو باز می کنم چند پَر بهار نارنج ( این تیکه همیشه غیرمکانیکی و غیر ربات وار انجام میشه چون من عاشق بهار نارنجم ) و یه قاشق کوچولو چای رو میریزم توی فلاسکم، آب جوش لیوان رو برمیگردونم توی فلاسک، درش رو می بندم و چند دقیقه ای منتظر میشم تا چای دم بکشه. 

بعد چند دقیقه، ساندویچم رو بیرون میارم، چایم رو می ریزم و اگه صبحانه م شیرین نباشه، نباتم رو میندازم توی چای و تا جایی که به شیرینی مناسب برسه همش می زنم. 

وقتایی هست - بسیار زیاد - که چای در خلال صبحانه خوردن سرد میشه و از دهن می افته. پیش تر ها همیشه با تعجب با خودم میگفتم، پس چرا این چای رو خوب شیرین نکردم و هی همش می زدم بلکه شیرین تر شه اما نمیشد ... 

چند وقت پیش بر حسب اتفاق باز هم در حرکتی ماشینی و بی تفکر به چای سرد از دهن افتاده و کم شیرینم یکمی چای گرم اضافه کردم که اقلا اگه شیرین نیست دیگه سرد هم نباشه ... اونجا بود که فهمیدم چای به همون اندازه ی مناسبی که میخوام شیرینه مادامی که گرمه ... و هنوز هم عطر بهار نارنجش رو داره مادامی که گرمای وجودش حفظ بشه ... 

این قصه برای خیلی چیزهای دیگه هم صادقه ... برای قلب ها، برای رابطه ها، برای زندگی ... 

خیلی از طعم ها در کنار گرما احساس میشن ... خیلی از طعم ها در حضور گرما بیشتر خودشون رو نشون میدن ... اگه سرما حاکم بشه حالا تو هرچقدر دلت میخواد یه چیز رو هم بزن، نمیتونی خیلی از حس ها رو با این هم زدن زنده کنی ... چیزی که لازمه حرارته ... گرماست ... اینو باید زنده کنی ... اینو باید تزریق کنی ...

نوشته شده توسط نسیم  | لینک ثابت |
قلب چوپون فکر نی بود ......
ما را در سایت قلب چوپون فکر نی بود ... دنبال می کنید

برچسب : چایت,بنوش, نویسنده : laleh875 بازدید : 208 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:04