13 تیر ماه ...

ساخت وبلاگ
مثل عصرهای بعد ازظهر چهارشنبه که نوید دو روز تعطیلی پیش رو هست، 13 تیرماه هم از 14 تیر ماه برام خوشایند تره ... 

مثل برزخ ... مثل ایستادن لب یه مرز ... 

البته سالهاست که برای من بیش از سالها روزها مهمند و سن واقعا دیگه برام یه کلمه ی قراردادی بیشتر نیست ... اما خوب ... با این قرارداد روز قبل سالروز تولد یه روز خیلی خوشاینده برام ... روزی که تو حساب یه سال رو با خودت تصقیه می کنی، و در نهایت همه ی چیزهایی که باعث تاسف یا افتخارت شدند رو پیش روی خودت ردیف می کنی ... انرژی ناشی از اونایی که خوشحال کننده س رو برای خودت نگه می داری و برای اونایی که متاسفی نهایتا چاره ای جر بخشیدن نمی مونه ... بخشیدن و دریافت تجربه ای که بتونه احتمال خطاهای بعدی رو کمتر کنه ... 

سال گذشته سال خوبی بود ... با همه ی نمره های خوب و متوسط و ضعیفش ... 

بهرحال سال دیگه ای از عمر من در آستانه ی اتمامه و خوبه که هر اتمامی آغاز یه برهه ی جدیده ... و این یعنی همه چیز ادامه داره و نباید غصه دار پایان ها بود ... 

امیدوارم که سال خوبی از عمر پیش روم باشه و امیدوارم که همه چیز به سمتی بره که در نهایت یادگار خوب و ارزنده ای از من توی این دنیا باقی بمونه ... 

_________________________________________________

چه گویمت که سحر دوش مست و خراب 

سروش عالم غیبم چه مژده ها داده ست

که ای بلند نظر شاهباز سدره نشین

نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است 

تو را ز کنگره ی عرش می زنند سفیر 

ندانمت که در این دامگه چه افتاده ست ... 

نوشته شده توسط نسیم  | لینک ثابت |
قلب چوپون فکر نی بود ......
ما را در سایت قلب چوپون فکر نی بود ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : laleh875 بازدید : 178 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 18:36